• وبلاگ : ياس سفيد
  • يادداشت : با تو که نمي‌شناسمت ... !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    تعطيله اينجا؟؟
    ولي من از هيچ چيز نمي ترسم جز خودم چونكه ميدانم كه كيستم ولي نميدانم كه چيستم.

    دلم مي خواهد از اين جا تا آسمان نردباني بگذارم وتمام ستاره هايش را براي تو بچينم.

    كاش مي تواتستم پرواز كنم واز آسمان شب مشتي ستاره برايت هديه آورم.

    كاش روياي سفر به آسمان وآرزوي چيدن ستاره پر پروازم مي شدند بانوي مهرباني ها

    تا بچينم هر آنچه در دل آسمان است براي دل تو كه دلم برايش تنگ است

    مي دانم

    روزگاري تنها ترسم از شب بود.از تاريكي وحالا تمام آرزويم اين است كه از شب بترسم ونه از دنيايي كه چند روزي ميهمانش هستم.

    حالا گاه از قلم هم مي ترسم.از كاغذهاي سفيدي كه سياه كردنشان بهانه زيستن من است.

    چه برسد به آدمها كه دنيايم را ...

    بيا ما براي ديگران ترسي نباشيم

    بيا ما مثل آنها نباشيم

    برات نظر گذاشتم پاك شد

    حوصله ندارم دوباره بنويسم

    سلام خانمي خوبي؟

    كجا بودي يه چند مدتيه نيستي

    شعرت هم قشنگ بود

    مرضيه جونم کي آپ کرده که فرشته بي خبر مونده ؟ ... خوشحالم که داري پررنگ ميشي. من پايه ام اينجارو هميشه. تبريک ميگم که انتخاب واحد ديروز رو خوب اومديم هر دو با اينکه ... اي خدا! يعني خاطرهﻯ ترم پيش تکرار شدنيه؟

    سلام خوبي؟

    خيلي كم پيدائي ها

    پارسال دوست امسال آشنا

    يه خورده شُ خودندم الان يه خورده ديرم شده بايد برم

    سر فرصت ميخونم...

    شاد باشي

    فعلا