مي گويند که هزارن مجنون در آرزوي وصال "ليلاي" ما به سر ميبرند و سر مي برند و در درون انسانها فرهاد زاري ست که براي ديدار "شيرين" کوهها را يکي پس از ديگري متلاشي مي کنند . اين مجنون ها و فرهاد ها چه مي خواهند ؟
آنها تو را مي خواهند ، شيريني هدايت و گوهر وجودت را و ليلاي سعادت را . آن گوهر را درياب تا در نماني . آري شب هميشه در کمبن است ، اگر چه روزي به بلنداي آفتاب داشته باشي دوست من
«