سلام مرضيه جون
آبجي گلم
مرسي سر زدي
زيبا بود
مثل هميشه
او مي گه:
ازدواج تجربه يكي در دو تاست...خود را در ديگري ديدن و در خود نديدن و ديگري را در خود ديدن.تجسمي است از پيوند دوروني بخش مؤنث و مذكر انسان و برقراري ارتباط و پيوستگي ميان دو قطب وجود...
خوشحال ميشم به من هم سري بزني . معجزه هاي زيادي ديدم كه دوست دارم آنها را با ديگران شريك بشم.
منتظرت هستم
کاش درختي مي شدم
يکه و تنها
در کشوري دور دست
که از کنار من
نه مردي مي گذشت
و نه در سايه من
زني مي خفت
فقط بر شاخه هاي من
مرغکي چند مي نشستند
و آواز مي خواندند
و از سنگيني آنها شاخه هاي من خم ميشد
و از رفتن آنها ؛ برگهاي من مي لرزيد
«
مطلب زيبا و قابل توجهي بود
شعر فريدون هم كه ديگه لازم نيست چيزي در موردش بگم
شاد باشي
تا بعد
سلام مرضيه خانم
منم اومدم
اول بذار بخونم....
والا چي بگم مرضيه جون، در مكتب عشق و ازدواج حرفي برا گفتن ندارم هنوز.
عشق يعني دوست داشتن زياد
بنابراين همه جا ميتونه باشه عشق به مادر
عشق به پدر
عشق به خواهر يا برادر
و عشق به همسر
يعني دوست داشتن زياد كه البته ي عمر اگه ازش صحبت كنم بازم كمه ولي در خلاصه ترين شكل ممكن همينه
دوست داشتن زياد
واما ازدواج يه پيمان هست بين دو نفر كه يه فرقي با بقيه
قرارداد ها داره واون اينه كه ازدواج عشق رو سبب ميشه
حالا اين دو تا چه ارتباطي با هم دارن؟
اول ارتباطي كه به ذهنم ميرسه اينه كه آدم عاشق كسي ميشه كه باهاش ازدواج ميكنه چون قبل از ازدواج اين دو نفر با هم غريبه هستند هر چند كه شايد دوست خوبي واسه هم باشن ولي با هم غريبه هستند و عشق به غريبه عشق نيست...
اشتباه تايپي:
دور شدن اشتباها دور شدمن تايپ شد
سلام
پستت سراسر پر از نکته و مطلبه!
ممنون از متن بسيار عالي و قشنگ و شعر زيباي فريدون مشيري و سخن نيکوي آن مادر روحاني
-----
عشق بحث پيچده و مفصليه که شما دارين بتدريج روي اون بحث مي کنين! به نظر من عشق سرچشمه پاکي داره و منشاء اصلي اون خود خداست. سخن استاد در مورد عشق درسته! چون عشقي که در وجود انسان به وديعه گذاشته شده، از همون عشق لايزال الهي سرچشمه گرفته شده و ريشه اش پاک و مقدسه! و هر بار که انسان پيش تر و جلوتر ميره به دنبال اون عشق واقعيه و بنابراين عشق هاي زميني براش نمود نخواهد داشت و چون اون عشق واقعي دسترس ناپذيره (خود خدا) پس اين روند همچنان ادامه خواهد داشت تا ابد تا خود خدا!...
و به همين دليله که بعضي ها گفتن ازدواج آفت عشقه! چون ازدواج با يه موجود زميني داره صورت مي گيره و بالاخره اون موجود داراي عيب و نقايصيه و بتدريج با دور شدمن از اون هيجانات اوليه اشنايي بتدريج اون عيوب خودش رو براي طرفين نشون خواهد داد.
بحث ازدواج هم خيلي مفصله! ولي اگه سريع و راحت بخوام بگم به نظر من ازدواج، يه قراداد اجتماعيه! (قراردادي که طرفين در درونشان ملزم به رعايت اون باشن) و کساني که باهم ازدواج مي کنن بايد مکمل هم باشن (و نه عين هم!) و پذيرفتن اختلافات بين همديگه و استفاده از آنها در جهت رشد و تعالي!
دوووووووووووووووومم هستم ديگه !
خيلي چيزاي قشنگي رو گفته بودي
من بيشتر از همه از اين :
در زندگي درنگ کن و بيانديش،قبل از هر عکس العملي فکر کن،صبور باشببخش و فراموش کن،بگذار و بگذر.از يک نفر گرفته تا هزاران نفر،همه رادوست بدار.مادر ترازا مي گويد
خوشم اومد ... اون گندمزاره هم كه محشر بود ... اصلا همش خوب بود ... نه عالي بود
شاد باشي و سراسر رنگين كمان
يعني برم سووومم بشم ؟ ... نه بقيه گناه دارن
