هي گل ياس اين حرفات راجع به كيه ؟
هر كي هست شازده نيست
گل ها رنگ رو ميپرستند و دنبالش ميرن ولي حاشا ميكنن شايدم هاشا ميكنن... حالا هر كدوم راحتي ولي شازده انقدر ساده رفتار ميكنه كه وقتي رنگ گلي رو دوست داره به چشماش عينك ميزنه تا رنگاي ديگه حتي يه اپسيلون جاي رنگ گلش رو نگيرن...
جالب اينجاست كه گل تصور ميكنه اين شازده رو ببين چه قد بدبخت احساساتيه ولي گل خبر نداره شازده كه عمري از گلها فراري بوده حالا ميخاد با يه گل باشه اين كه ترس نداره
حالم از گل به هم ميخوره
حالم از گل به هم ميخوره از ازل حال تا ابد ابديت
اينو به همه گفتم و از همه جواب شنفتن كه اينو همه ميگن!
اما شازده با همه فرق داره.
وقتي از ته دل از يه چيزي بدش بياد ديگه بدش مياد
...
تو هم يه گلي مثه گلهاي ديگه
هزار بار گفتم بازم ميگم كه شازده از دنيا خيري نديد
از ته دل خوب بود و پشت سر هم بدي ديد
از همه بدتر سعادت دشمناشو ديد
بعدش فهميد كه تمام راهي كه اومده اشتباه بوده
از اون بدتر اينكه هيشكي اينو نميبينه
چون همه اسير توي دايره هاي گچي ذهنشون
اصلا اين حرفا چيه من دارم ميزنم
شبيه ضجه يه بد بخته واسه گل نه؟
ديدي همه اشتباه ميكنن اين يه فرياد به سر گل كه
هي تو هم كه توهمي بيش نبودي
ميرم تا به سياره ي بعديم برسم
خداحافظ گل ياس